2/07/2015

چرا این طوری اند؟!

یک- چندوقت پیش با یکی از دوستانی گپ میزدیم که متعرض سکوت رضایت آمیز مراجع تقلید نسبت به جفاهای جاری جامعه بود. بگذریم که من بنابر علتی و در خیلی از مواضع  اتفاقن موافق این سکوت بودم و هستم. اما آنجا به دوستم گفتم که فکر میکنی اگر ممد دیکتاتور (شاه خدابیامرز! خودشان) و بانو فرح مصدق دوست!!، اهل خلاف شرع ظاهری نبودند، خیلی از آن روحانیون و مراجع همراه انقلابیون و رهبرانش میشدند؟؟ به خدا اگر میشدند!

دو- خیلی از حضرات مفتی مصری، مخالف اکران فیلم محمدص مجید مجیدی هستند. حالا بگو برای چی؟ تصور اولیه ام این بود که به خاطر مضامین اختلاف برانگیز باشد. دیدم نخیر. اوج درد و فغان دینی جنابان مفتی و کمپین ضد نمایش این فیلم، به تصویر کشیدن تمثال و صورت پیامبر بزرگوارست. آن را هم معادل کار کاریکاتوریست ها دانسته اند. همچنان هم بی خیال آدم سوزی و نسل کشی داعشیان.یادتان میاورم مواضع بر علیه نمایش صورت حضرت عباس در مختار را و اینکه چنین عملی، موجب میشود که مردم دیگر برای حضرت گریه نکنند.بسیاری از این  دوستان را ارجاع میدهم به تاثیر و تماشای فیلم شاهکار مصائب مسیح بر قوت روحیه دینی مسیحیان و حتی دینداران سایر ادیان.

سه- حضرات آیات سبحانی و مکارم شیرازی،  برای وزارت ارشاد پورِ جناب جنتی خط و نشان کشیده اند که بساط تک آوازخوانی زنان را بپیچید. وگرنه بد می بینند. این بزرگوران،همچنان چشمانشان بر کبائر گناه و فساد بسته و نابینا ست و بر موارد حاشیه ای کم دردسر پای میفشرند.

در پی این سه گانه، چند ملاحظه زیر را هم در نظر داشته باشید.

1-  در اسلام، طبقه روحانی نداریم. به این معنا که مواضع و خلقیات و جهت گیری های یگانه، همچون کلیسای کاتولیک و پاپ ها، وجود ندارد. به صرف هم لباسی همه مراجع در یک تحلیل نمی گنجند. خصوصا آنهایی که حقیقتا مرجع اند، نه اینکه با تک ماده و سفارش، رخت مرجعیت پوشیده اند. آقای کاظم صدیقی روحانیست و امام موسی صدر نیز، به شرح ایضا.
2-  نظام آموزشی حوزه های علمیه، فقه محور است. به تناسب آن، آزمایشگاه اسلامی بودن یا نبودن چیزی، صرفا آزمون فقهی است. به همین مناسبت، آه و فغان و خروش بسیاری از حضرات گرامی، تنها متوجه خروج از خط کش های فقهی و قشری دین خواهد بود.از دید بسیاری از بزرگوران، مثلا حقیقتا نبود شرایط انتخابات آزاد، در دایره اسلامی نبودن قرار نمی گیرد که خود را معترض بدانند
3 - این بزرگوران هم انسان اند. اتفاقا برخی شان به شدت انسان اند و از عواقب و سرنوشت همنام های معترض خود درس عبرت والایی گرفته اند. یعنی میدانند چه بگویند و چه نگویند تا سختی و محنت و توبیخ و گسیل نیرویی انقلابی ایی نرسد.
4-  بسیاری از این بزرگوران، ادراک شرایط اجتماعی شان محدود به قم و نجف و قاهره است و در قم و نجف و قاهره  هم محدود به توصیفات و اخبار اطرافیان و پادرس نشین های خود . برای تحلیل تاثیر این امر، رای فقهی بسیاری از علما را پس از دیدن شخصی شان از کشورها و شهرهای دگراندیش بررسی فرمایید.

در نهایت

اگر به بنده بگویید خوب که چی، حرف حسابت چیست. میگویم حرف حساب من و تحقق الگوی مطلوب هم در این زمانه، حذف این گزینه نیست لااقل برای منِ قائل به اثرگذاری نهاد دین. نمونه ایده آل زنده من، آیت الله سیستانی بزرگوارست. زندگی و مواضع ایشون در طی این سالها، همگی خلاف موارد نقد شده بالاست. هم قشری نگر نیستند، هم عملگرا و جهاندیده اند، هم در عین دخالت در امر سیاسی و نادیده نگرفتن امر اجتماعی، خود را قیم و سکاندار اصلی سیاسی نمی نشانند و تاثیر عکسش را بر دین نمی گذارند ..... .


درس اخلاقی- در تحلیل عملکرد روحانیت، باید جوانب و ابعاد گسترده ای را دید تا نظر صائب و مطابق واقعی داد. این قشر بیش از آنکه یک طبقه باشد، یک طیف است و همه را با یک چوب راندن، همه را از یک قاب دیدن، پس و پیششان را ندیدن و با احوالاتشان آشنا نبودن، ما را از تحلیل دقیق و شناخت به جای  آنها ناتوان میکند.