7/03/2015

زبان مجاهدت

دینداران،به اندازه ای که به مرزهای طریقت و مجاهدتِ دیندارانه نزدیک میشوند،به همدیگر نیز نزدیک میشوند. شبیه کوهنوردانی که با هدف و همت قله،از سوهای مختلف می آیند و نهایتا به هم میرسند و همدیگر را از نزدیک دیدار میکنند.به میزانی هم که در پوسته ها و قشرهای فقیهانه و فرقه ای خود،متوقف می مانند،از همدیگر دور میشوند.
برایم خیلی جالب است که وقتی رمضان میشود،عمده مسلمانان در فِرَق های مختلف،چقدر همزبان و همدل و همرنگ میشوند.چقدر مرزها و فرقه ها و ملیتهاشان رنگ می بازد. از آنجایی زبان یکی شده است. زبانِ روزه. روزه همیشه در تصورم،از مظاهر طریقت ورزی در دینداری بوده ست.عبادتی طریقتی و مجاهده رنگ.عبادتی که هرچقدر به لایه های عمیقتری میرسد،غلظت طریقتی و حقیقتی و به همان نسبت،نقش نزدیک کنندگی اش هم بیشتر میشود.بگذارید از این بالاتر بگویم.در کنار نماز،اگر عبادتی باشد که از طریق «عمل»دیندارانه، بتواند مومنان را با مغز و کارویژه دینداری و ایمان آشنا کند،به نظرم آن روزه ست. مومنان روزه دار،هر چقدر به مغز دین با عملی عمیقتر، نزدیکتر میشوند، حالی شان میشود که اصل دینداری کجاست و دین برای چه بوده و در کدام میدانها باید فرش دینداری را پهن کنند. به وجدان در می یابند که چقدر برخی مرزگذاریها و معیارها و دیگرگریزی ها و مجادله های قبلی و فرقه ای، پوک و پوچ و بی بهره از اصالت بوده ست. خط کششان عوض میشود و مداد جدیدی میخرند و خودکارهای قرمز قبلی را دور میندازند. به خودشان بیشتر مشغول میشوند و از این خودنگری مشغولگر مدام،همه را از خود،بهتر می یابند.دینداران تکفیرگو و فرقه پرست و خودشیفته،بنیادگرایان داعش مسلک،بیش از هر چیز،دوریشان از طریقت و حقیقت دینداری را خبر میدهند.

No comments:

Post a Comment