12/11/2015

تاملات قرآنی.نحل./9

نحل(یک)/آیه ۹

گاهی زیاد جوش میزنیم و از پاپ،کاتولیک تر میشویم. کدخدا میبخشد و ما شاغلامان،نمی بخشیم. خیال میکنیم اگر ما نباشیم تا زمین و زمان را برای هدایت خلق، به هم بدوزیم و یکسره خدا را و طریقش را نشان ندهیم،بساط هدایت زمین می ماند.خدای هادی،خداوندی نمیکند. اگر ارشاد ما دلسوزان و بهشت نمایان نباشد،دل های بندگان خدا،از سوی خدایشان آیه ای نمی یابد و نمیگیرد و گمراه میشوند. چه فکر میکنی خام فکر؟! بر خداست که «قصد السبیل» را به بندگانش بنماید.او بر خودش فرض میداند،تو چه خیال میکنی که او نشانه در دلها نمی کارد؟! اصلا غیر را رها کن. او «علی الله» و تکلیف بر خویش میداند که «راه مستقیم و میانه و صافی» به بندگانش بنمایاند که آنان را بیشک،اگر بخواهند و راه جو باشند، به مقصد و مطلوب میرساند.بگرد و ببین این «علی الله» خودت چگونه محقق میشود و شده است.او اهل خلف وعده نیست. علی الخصوص وعده ای که خودش بر خودش واجب بداند.
اما نه آنکه شبِ تاریک نباشد و هیبت انتخاب و بیم راه و کژراه نباشد.نه.راه قاصد به مقصد هست.اما مگر مستقیم،در نبود غیرمستقیم شناختشه میشود؟بسیاری راه مجاور و «جائر» هم هست. راهی که نرم نرمک تو را از «قصدُ السبیل» جدا میکند و از مقصد دور میگرداند و تو به هر چیزی،جز مقصد میرسی.راه ظالمِ انحرافی .راه جائرِ چه بسا مجاور و نزدیک راه قاصد و مستقیم.راه در راه. تنیده در هم. بغل در بغل.
اینها همه هست. تکلیفِ نمایانگری «قصدُ السبیل» هست. کژراهه ی منحرفانه هم هست. چرا که بناست هدایت به «انتخاب و اراده» رهروان، مقید باشد. به آزادی گزینش. به صحنه ی غیرمجبورانه ی انتخاب و امتحان. به نامجبوری انسان مختار.هادی،نخواسته است که هدایتش از جنس رهروی هایی باشد مجبور و مقهور. حکمت اندیشه برانگیز هدایت او،انتخاب راه هست. وقتی که البته او،با حجتی تمام،نمایش راهِ یقینا واصل و قاصد را هم بر خود فرض میداند.
حال همه چیز مهیاست و او پس از تدارک سلوک و راه،به تماشای سالکی سالکان نشسته است.به سفر مسافران.به طریق اهل طریقت. «قصدُ السبیل» میروی یا «جائر السبیل»؟!

در طریقت،هر چه پیش سالک آید،خیر اوست!


No comments:

Post a Comment